مقدمه و هدف: تحقیقات مختلف نشان دادهاند که افراد میتوانند در یک محیط قاعدهمند بدون توجه هوشیارانه یاد بگیرند. این نوع یادگیری، یادگیری پنهان، در مقابل نوع مرسوم یادگیری، یادگیری آشکار قرار دارد. هدف از این تحقيق، مقايسه تاثیر یادگیری آشکار و پنهان بر اکتساب و يادداري تکليف زمانبندي پيش بين و قابلیت شناسایی خطا بود
روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی است. تعداد 30 دانشجوي 23-25 ساله بطور داوطلب در تحقيق شرکت کردند که به طور تصادفي در3 گروه آزمايشي قرار گرفتند. به گروه يادگيري آشکار درباره وجود توالي تکراري در بخش مياني (در بین دو بخش تصادفی) اطلاعاتي داده شد. گروه يادگيري پنهان بدون تکليف ثانويه همين تکليف را بدون آگاهي از وجود توالي تکراري در بخش مياني اجرا کردند. به گروه سوم (يادگيري پنهان با تکليف ثانويه) همزمان با اجراي تکليف يک تکليف ثانويه داده شد. آزمودنيها پس از شرکت در پيشآزمون به مدت 3 روز و در هر روز 15 بلوک 18 کوششي را تمرين کردند و سپس در آزمون يادداري شرکت کردند. دادهها با روش تحليل واريانس عاملي مرکب (3 گروه 3 آزمون) تحليل شد.
یافتهها: يافتههاي تحقيق نشان داد که در تمام گروهها، بخش تکراري مياني نسبت به حداقل يکي از بخشهاي تصادفي تفاوت معنيداري دارد (0001/0 =). همچنين بين گروهها در خطای مطلق تفاوت معنيداري وجود نداشت. با وجود اينکه آزمودنيها در گروههای پنهان از وجود تواليهاي تکراري اطلاع نداشتند اما به اندازه گروه آشکار فراگرفتند. نتایج همچنین نشان داد که گروه آشکار در قابلیت شناسایی خطا نسبت به هر دو گروه پنهان به طور معنی داری بهتر عمل کرده است
بحث: این نشان میدهد که تجربیات اجرای حرکتی، سطح یادگیری حرکتی فرد را افزایش میدهد، حتی وقتی که افراد از اجزاء تکلیف که باعث تغییر میشوند، بی اطلاع باشند. لذا بر طبق یادگیری پنهان افراد میتوانند عملکردشان را به وسیلهی این فرض که آنها بازنماییهای مبتنی بر نمونه را کسب کردهاند، درک کنند.